دنبال واژه ای بودم برای نوشتن. ستاره درخشان گفت:" من... منو بنویس." ولی اون چیزی نبود که دنبالش میگشتم. ماه زیبا گفت:" منو بنویس." اما اونم راضیم نکرد. کوه پر غرور گفت:" من چی؟" فکر کردم که این دیگه خودشه، اما نبود. دریای عاشقانه ی شب نجوا کرد:" من...منم اونکه باید بنویسی." خواستم بنویسمش اما دستم به قلم نرفت. دوباره نگاه کردم. پرنده ی رنگارنگ پر کشید و گفت:" چی میخوای بنویسی زیباتر از من؟"
دفترمو باز کردم. بالاخره فهمیدم چه واژه ای باید بنویسم: تو.
تو رو نوشتم تا تمام جهان رنگی بشه. آخه بدون تو؛ دنیا واسه من هیچ رنگی نداره.