• وبلاگ : بگذار تو معشوقم باشي !
  • يادداشت : نور بارون
  • نظرات : 38 خصوصي ، 26 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام..لطف دارين شما...شما خوب هستي

    منم بهترينها رو براي شما ارزومندم

    توي راه پله ها

    پيچ مي خورد

    دور نرده ها

    بوي تنت

    مي آيد ، مي ريزد

    توي تنهايي راهرو

    هنوز هم

    صداي پاشنه ي کفشت را

    دوست دارم

    خسته ام، از همه خسته ام
    از خودم خسته ام که يادواره اي شدم از بي کسي
    لحظه هاي تنهايي و دلتنگي را نمي توانم به کسي بگويم.....

    سالياني ست كه ليلي عشق مي ورزد، ليلي بايد عاشق باشد زيرا خدا در او دميده است و هر كه خدا در او بدمد، عاشق مي شود. ليلي نام تمام دختران زمين است...

    شاهکاراتم منو کشته

    چه کسي خواهد ديد
    مردنم را بي تو ؟
    بي تو مُردم ، مُردم
    گاه مي انديشم
    خبر مرگ مرا با تو چه کس مي گويد ؟
    آن زمان که خبر مرگ مرا
    از کسي مي شنوي ، روي تو را
    کاشکي مي ديدم
    شانه بالازدنت را
    بي قيد
    و تکان دادن دستت که
    مهم نيست زياد
    و تکان دادن سر را که
    عجيب !‌عاقبت مرد ؟
    افسوس
    کاش مي ديدم

    مي تواني تو به من
    زندگاني بخشي
    يا بگيري از من
    آنچه را مي بخشي
    من به بي ساماني
    باد را مي مانم
    من به سرگرداني
    ابر را مي مانم
    من به آراستگي خنديدم
    من ژوليده به آراستگي خنديدم
    سنگ طفلي ، اما
    خواب نوشين کبوترها را در لانه مي آشفت
    قصه ي بي سر و ساماني من
    باد با برگ درختان مي گفت
    باد با من مي گفت :
    ” چه تهيدستي مرد “
    ابر باور مي کرد
    من در ايينه رخ خود ديدم
    و به تو حق دادم
    آه مي بينم ، مي بينم
    تو به اندازه ي تنهايي من خوشبختي
    من به اندازه ي زيبايي تو غمگينم

    زيبا بود..فيض بردم

    مي خواستم « تو » نباشم

    مي خواستم از راه ديگر برانم

    تويي که عشق را در آشپزخانه اي مي پنداشتي

    و سيب سرخ ممنوعه را هر شب

    در اتاق خوابي تکرار مي کردي

    خواستن به جايي رسيد

    که شبها از شنيدن صداي سکوت

    ترس بر اندامم مي افتاد

    باز هم مي خواستم از راه ديگر برانم . . .

    آرزويم اين است

    نتراود اشک در چشم تو هرگز

    مگر از شوق زياد

    نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز

    و به اندازه هر روز تو عاشق باشي

    عاشق ان که تو را مي خواهد

    و به لبخند تو از خويش رها مي گردد

    و تو را دوستت مي دارد

    به همان اندازه

    که دلت مي خواهد

    دلتنگم
    نه غريب است و نه عجيب
    واژه اي است شکننده

    که دلم را مي فرسايد دلتنگتم
    مثل هميشه و هر روزم

    همانند مرغکي بي بال و پر و در حسرت پرواز

    دلتنگم

    سلام

    اگر با تبادل لينك موافقي سايت من رو با نام :

    احسان سيستم دزفول لينك كنيد و در نظرات سايتم به من خبر بديد تا لينك كنم

    www.ehsansysdez.tk

    با تشكر قبلي

    گشن بود ... مرررررررررررررسي روز تو هم مبارك

    برو اينجا رو ببين و ببين اين نرگس چه بچه پروه

    http://n1m.persianblog.ir

    دنيا چنان پر است از فراواني كه چاره اي نداريم جز شادماني

    شاد باشي و سراسر رنگين كمان

    اووووووووووووووووووووووووووووووول
     <      1   2