• وبلاگ : بگذار تو معشوقم باشي !
  • يادداشت : ستاره هاي او
  • نظرات : 16 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام بهاره خانم

    منم كورماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    البته شوخي كردم ولي اين نوشته ي شما اين احساسو به من داد . اي كاش من هم كور بودمو شمادست روي

    چشماي من هم ميكشيديد!

    شبخوش

    با توام
    اي شادي غمگين
    با توام
    اي غم
    غم مبهم
    اي نمي دانم
    هر چه هستي باش
    اما کاش
    نه ، جز اينم آرزويي نيست
    هر چه هستي باش
    اما باش

    هر چه هستي ، باش
    با توام
    اي لنگر تسکين
    اي تکانهاي دل
    اي آرامش ساحل
    با توام
    اي نور
    اي منشور
    اي تمام طيفهاي آفتابي
    اي کبود ِ ارغواني
    اي بنفشابي
    با توام اي شور ، اي دلشوره ي شيرين

    حسرت.......

    هر روز مي‌نشينم اينجا در مكاني آشنا

    رو به رويم ديواري سرد و لخت

    پنجره‌اي خاموش

    و دري بي كليد

    روزها در گذر باد مي‌نشينم

    ميايد،مي‌چرخد

    درزهاي پنجره را درمي‌نورد

    و بعد.......

    برمي‌گردد وبه راه خود مي‌رود

    من كي به راه خود خواهم رفت؟

    با كفش‌هايي كه ندارم

    من كجاي اين سفر از پا افتادم

    كه حالا ديگه پايي براي رفتنم نيست

    حتي هيچ كفشي هم به اندازه پايم نيست

    من كجا بود كه از سفر بازماندم

    و كاروان بي لحظه‌اي توقف رفت؟

    كاروان رفت

    اما نه تا ايستگاه بعد

    رفت تا.......

    آه،اگر كفشي به پايم اندازه بود

    از پاييز

    دوباره شروع ميشدم

    تا جايي كه نفس داشتم

    جاده‌ها را

    از غبار تهي ميكردم

    مي‌رسيدم....

    كاش دوباره پاي سفري بود

    كاش كفش اندازه‌اي داشتم!كاش........

    چشم شاكي نميشم

    سخن از مهر من و جور تو نيست
    سخن از تو
    متلاشي شدن دوستي است
    و عبث بودن پندار سرورآور مهر
    آشنايي با شور ؟
    و جدايي با درد ؟
    و نشستن در بهت فراموشي
    يا غرق غرور ؟
    سينه ام اينه اي ست
    با غباري از غم
    تو به لبخندي از اين اينه بزداي غبار
    آشيان تهي دست مرا
    مرغ دستان تو پر مي سازند
    آه مگذار ، که دستان من آن
    اعتمادي که به دستان تو دارد به فراموشيها بسپارد
    آه مگذار که مرغان سپيد دستت
    دست پر مهر مرا سرد و تهي بگذارد
    من چه مي گويم ، آه
    با تو اکنون چه فراموشيها
    با من اکنون چه نشستها ، خاموشيهاست
    تو مپندار که خاموشي من
    هست برهان فراموشي من
    من اگر برخيزم
    تو اگر برخيزي
    همه برمي خيزند

    آذر ، دي 1343
    حميد مصدق

    سلام دوسته گلم

    ديگه بهم سر نميزني اي بي معرررررفت

    نوشتت خيلي قشنگ بود مثل خودت

    اگه دوست داشتي بهم سر بزن خانمي

    سلام...شما نميدوني زير زره بينم پامو چپ بزارم گير ميدن

    نگفتي سايه كم شده..يا شايدم...ديگه واسه من وقت نداري

    ممنون از شعر زيبا بود.....

    اي سراپايت ابي

    دستهايت را چون خاطره اي سوزان،

    در دستان عاشق من بگذار

    و لبانت را چون حسي گرم از هستي

    به نوازش لبهاي عاشق من بسپار

    باد ما را با خود خواهد برد

    باد ما را با خود خواهد برد....

    سلام...نيستي...اميدوارم سلامت باشي

    بقيش مهم نيست

    بهترين باش........

    اگر نمي تواني بلوطي بر فراز تپه اي باشي،بوته اي در دامنه اي باش،

    ولي بهترين بوته‌اي باش كه در كناره راه مي‌رويد.

    اگر نمي‌تواني بوته‌اي باشي،علف كوچكي باش و چشم‌انداز كنار شاه راهي

    را شادمانه‌تر كن.......

    اگر نمي‌تواني نهنگ باشي، فقط يك ماهي كوچك باش،

    ولي بازيگوش‌ترين ماهي درياچه!

    همه ما را كه ناخدا نمي‌كنند، ملوان هم مي‌توان بود.

    در اين دنيا براي همه ما كاري هست كارهاي بزرگ،

    كارهاي كمي كوچكتر و آنچه كه وظيفه ماست،

    چندان دور از دسترس نيست.

    اگرنمي‌تواني شاه راه باشي،كوره راه باش،

    اگر نمي‌تواني خورشيد باشي، ستاره باش،

    با بردن و باختن اندازه ات نمي گيرند.

    هر آنچه كه هستي، بهترينش باش..........

    طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
    گر بکشم زهي طرب ور بکشد زهي شرف

    دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
    يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
    .....

    سلام

    خوشحالم كه هنوز منو فراموش نكرديد

    راستش توي بلاگفا خيلي راحت تر هستم كسي به كسي كاري نداره حداقل نكته مثبتش اينه كه پيام رسان نداره

    بازم بهم سر بزن

    علي يارت دست حق نگهدارت

    سلام...خواهش ميكنم....قابل نداشت ..تا باشه از اين راهنمايي ها باشه كه از دستم بر مياد...

    از قصد اينجوري بازي كردن ببازن مثل بازي پرسپوليس شد

    تعويضهاش تابلو بود..استقلال اهواز نياز به برد داشت

    استقلال بهش داد و گرنه همه ميدونن استقلال راحت 5 تا ميتونست بزنه..اميدوارم از اين باجها ديگه به هيچ تيمي ندن هرچي باشه اونم استقلال بايد هواشو داشت

    سلام

    اميدوارم از اين شوك ها زياد به تيمتون وارد بشه.....

    مستحق باحت سنگيني بوديد ولي نشد ديگه.....

    عيبي نداره هنوز صدر جدوليد مونده تا بياد پايين ....

    كم كم.....

    سلام

    ممنون كه هميشه هستي و خوشحالم ميكني...

    از بابت پيشبيني هم ممنون...

    اينم پيشبيني من:پرسپوليس2-1

    استقلال2-1

    اي نازنين لبانت را از خنده باز کن

    تا بتوانم عشق را درسرخي وقشنگي لبانت دريابم

    وبايک بوسه مزه عشق را بچشانم

    و پشت ميله هاي قفس غم آوارگي ايم را احساس نکونم

    تا از بيهودگي نجات يابم

       1   2      >